ساريناسارينا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

سارینا

نمودار رشد 2 سالگي سارينا

    امروز 5 شهريور سال 1391 ، سارينا جون رو برديم درمانگاه برا گرفتن قد و وزن 2 سالگيش ، قدش 90 سانتيمتر و وزنش 650/12 بود كه اونجا گفتند نسبت به نمودار رشدش بايد 13 كيلو تقريبا" مي بود و كمي وزن كم داره ، قرار شد دوباره ماه بعد برا قد و وزن ببرمش درمانگاه . ديگه كم كم بايد سارينا رو از شير بگيرم ، ببينيم عكس العمل دخملي چيه چون اين روزها به خوردن شير ماماني خيلي علاقه نشون ميده و هيجوري قانع نميشه !   ...
28 شهريور 1391

كادوي تولد 2 سالگي

  امسال جشن تولد برا سرينا جون نداشتيم چون هنوز داغدار و ماتم زده هستيم . ولي ماماني برا سارينا جون يه النگو كادو گرفت كه خودش خيلي خوشش اومد . خاله زهرا ،زن دایی زینب،دادا حجیه ، بابا حاجی و دایی محمد برا تبريك تولدش تماس گرفتند . ولي ديگه به هيچكي چيزي نگفتيم و جاي خاله فاطمه حسابي خاليه هميشه تو اينجور موقعه ها پيش قدم بود . پارسال تولد سارينا و پريسا جون عزيز دل از دست رفته ام رو با هم گرفتيم چون تولداشون نزديك هم بود . واقعا" جاشون خيلي خيلي خاليه و هيچي نمي تونه پرش كنه . ...
28 شهريور 1391

استقلال سارينا جون

  از بعد 2 سالگيش ديگه برنامه از شير گرفتن دختركوچولو رو در پيش داشتيم اول شير دادن روزهاشو كم كردم فقط يه بار ظهر موقع خواب ميدادم و بالاخره روز 13 شهريور ماه يه داروي تلخي به ...زدم و ديگه شير روز و شب رو هر دو قطع كردم برا هر دوتامون سخت بود ولي الان 18 شهريوره و هنوز مقاومت كردم و ديگه بهش شير ندادم و موقعي كه گريه ميكنه نوازشش ميكنم . البته روزها براش سخت نيست فقط شبها كه پا ميشه يه خورده بدطاقتي ميكنه . ...
18 شهريور 1391

تولد تولد

بازم شادي و بوسه ، گلاي سرخ و ميخك ميگن كهنه نمي شه تولدت مبارك تو اين روز طلايي تو اومدي به دنيا و جود پاكت اومد تو جمع خلوت ما تو تقويما نوشتيم تو اين ماه و تو اين روز از اسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا يه كيك خيلي خوش طعم ،با چند تا شمع روشن يكي به نيت تو يكي از طرف من الهي كه هزارسال همين جشنو بگيريم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو اين روز پر از عشق تو با خنده شكفتي با يه گريه ي ساده به دنيا بله گفتي ببين تو اسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس تا تو هستي و چشمات بهونه س واسه خوندن همين شعر و ترانه تو دنياي ما زندس واسه تو...
4 شهريور 1391

بدون عنوان

امروز 25 خرداده ، دختر نازگلم ديگه الان جمله ميگه و تو حرف زدن خيلي مهارت بيشتري پيدا كرده ، تلفن كه زنگ مي زنه بدو خودش ميره برمي داره و احوالپرسي مي كنه و بعد از كلي خواهش تمنا به من و بابايي گوشي رو ميده! ...
15 مرداد 1391

نمايشگاه كتاب

امروز 23 خرداد ٩١ با سارينا جون و بابايي نمايشگاه كتاب رفتيم تا چند تا كتاب براي دختر گلي بگيريم بالاخره بعد از گشتن تو نمايشگاه و از بين كتابهايي كه سارينا خودش انتخاب كرده بود و كتابهايي كه ما براش انتخاب كرده بوديم يه سري رو انتخاب كرديم كه عكسشون رو ميزارم . ...
15 مرداد 1391

لغت نامه سارينا

نی نی ها با همین حرف زدنشونه که تو دل همه جا میشن با همین حرف زدنا شیرین میشن،مامان قربونت بره اینارو مینویسم که یادمون نره کوچولوییهاتو     بغل=بتل عروسك=عوسك موز=موز سیب=سیب دلستر=دسر پاشو=پاشو كفش=كفش توت=توت سوپ=سوپ هاپو=هاپو تل=تل آب=آب                                              نون=نون ...
16 خرداد 1391

شيطنت سارگل

امروز عصر سه شنبه 9 خرداد با خاله و بابايي بيرون رفته بوديم خاله برا جهازش مبل مي خواست انتخاب كنه تو مبل فروشيها كه كلي شيطنت كردي دختر گلم دور مي زدي و مي رفتي رو مبلها مي نشستي موقعي كه داشتيم بر مي گشتيم بغلم نشسته بودي معمولا" نميذاري شيشه سمت خودتون رو پايين بكشيم ديدم يهو شيشه رو پايين دادي و فرز كفشتو از پات درآوردي و انداختي پايين و من هاج و واجج مونده بودم كه چكار كردي ماشين هم كلي جلو رفته بود بابايي مجبور شد ماشين رو پارك كنه و خودش يه مسيريو پياده برگرده تا كفشتو بياره هنوز كفشت نرسيده بود كه گل سراتو درآورديو فرز انداختي تو كانال آبي كه كنار ماشين بود خلاصه اون روز هم از دست كارهات كلافه بوديم و هم كلي خنديديم...
13 خرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سارینا می باشد