گلودرد 2
امروز 2 خرداده ديروز سارينا همچنان حالش خوب نبود بعد اداره كه خونه رفتيم هر چي با ماشين دورش زديم نمي خوابيد آخه سارينا از كوچيكي عادت داره برا خوابيدن با ماشين دورش مي زنيم خوابيد مياريمش خونه، ولي ديروز از بس گلوش درد مي كرد نمي تونست بخوابه نزديكيهاي ساعت 5 به زحمت خوابيد ولي زود بيدار شد عصر برا اينكه من بتونم كارهاي خونه رو بكنم سارينا جون كمتر بيقراري كنه بابايي اونو برد پارك تا ساعت 9 اومدن بعد هم بابايي شام خورد و زود آماده شديم رفتيم خونه خاله احترام ، ولي ديشب هم شب سختي بود تا صبح ساري جون مرتب بيدار مي شد و گريه مي كرد شير هم نمخورد خدايا دختر گلي رو زودتر خوب كن .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی