ساريناسارينا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

سارینا

شعرهاي دوست داشتني سارينا

1391/8/20 12:51
نویسنده : ماماني
292 بازدید
اشتراک گذاری

اين روزها سارينا جون كه 2 سال و 2 ماهشه خيلي شيرين زباني مي كنه و خيلي علاقمند به شعر ياد گرفتن شده و هر شعري رو كه چند بار براش مي خوني بعد خودش همه اش رو مي خونه ، شعرهايي كه سارينا خانم الان مي خونه :

"

شعر کودکانه جوجه طلایی

 

 


 

 

جوجه  جوجه  طلائي

 

نوكت  سرخ و حنائي

 

چگونه بيرون جستي
 
تخم  خود را شكستي

 

شعر کودکانه جوجه طلاییشعر کودکانه جوجه طلایی

 

گفتا  جايم  تنگ بود

 

ديوارش از سنگ  بود

 

نه پنجره ،  نه در داشت

 

نه كسي ز من خبر داشت

 

 شعر کودکانه جوجه طلایی

 

 

 

 دادم  به خود يك تکان

 

مثل رستم پهلوان

 

تخم خود  را شكستم

 

اينگونه  بيرون جستم

"

 

"انار

 

صد دانه یاقوت

 

دسته به دسته

 

با نظم و ترتیب

 

یک جا نشسته

 

هر دانه ای هست

 

خوش رنگ و رخشان

 

قلب سفیدی

 

در سینه ی آن

 

یاقوتها را

 

پیچیده با هم

 

در پوششی نرم

 

پروردگارم

 

هم ترش و شیرین

 

هم آبدار است

 

سرخ است و زیبا

 

نامش انار است

"

 

 

"

 

دستمال من زير درخت آلبالو گم شده

 

سواد داري نه نه

 

بيسوادي نه نه

 

پس تو گل من هستي "

 

 

"

 

 

آهویی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم

دوریش برام مشکله کاشکی اونو می بستم

ای خدا چی کار کنم آهو مو پیدا کنم

ای خدا چی کار کنم آهو مو پیدا کنم

وای چکنم وای چکنم کجا اونو پیدا کنم


کاشکی اونو می بستم

کاشکی اونو می بستم

 

"

 

 

"

 

خونه مادربزرگه هزار تا قصه داره

 

خونه مادربزرگه حرفهاي تازه داره

 

خونه مادربزرگه شادي و غصه داره

 

خونه مادربزرگ گیاه و سبزه داره

 

كنار خونه من هميشه سبزه زاره

 

دشتهاش پر از بوي گل

 

اينجا همش بهاره

 

دل وقتي مهربونه

 

شادي مياد می مونه 

 

خوشبختي از رو ديوار پر ميكشه تو خونه "

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سارینا می باشد